برخلاف مغز جدید که متکی بر ادراک پدیده بیرونی است. مغز قدیمی اطلاعات خود را از تصاویر، نمادها و اندیشه هایی می گیرد که به وسیله مغز جدید این داده های اطلاعاتی آن را به طبقات وسیعی تخفیف می دهد. برای مثال، در حالی که شما می دانستید مغز جدید به سادگی می تواند بین دو دوستتان تشخیص دهد، مغز قدیمی شما این اشخاص را به شش گروه و طبقه تقسیم می کند. تنها نکته ای که مغز قدیمی برایش مهم است آیا یک شخص خاص کسی که 1) مراقب و متوجه است.2) باید مورد مراقبت و توجه قرار گیرد.3) رابطه جنسی برقرار کند.4) فاصله بگیرد.5) تسلیم شود.6) حمله کند.
مغز قدیمی و جدید که در زمینه های مختلف با هم تفاوتهای کلی دارند پیوسته در حال تبادل اطلاعات هستند. این تبادل اطلاعات به شکل زیر صورت می گیرد. فرض کنید تنها در خانه هستید و ناگهان شخص الف از راه می رسد و مغز جدید خود به خود تصویری از این فرد را می گیرد و آن را به منظور بررسی به مغز قدیمی می فرستد. مغز قدیمی تصویر را می گیرد و آن را با تصاویری که قبلا ًذخیره کرده مقایسه می کند. بلافاصله ملاحظه اول انجام می شود:" این شخص غریبه نیست." ظاهراً قبلاً او را دیده است.یک هزارم ثانیه بعد ملاحظه دومی صورت خارجی پیدا می کند: خطری از این فرد متوجه شما نیست."بعد ملاحظه سومی صورت می پذیرد :"لحظات لذت بخشی را با این شخص پشت سر گذاشته" این برداشت تولید می شود که شخص الف متوجه، مراقب و مهربان است. پس از رسیدن به این نتیجه گیری دستگاه لیمبیک پیامی روشن وشفاف برای مغز خزنده می فرستد و شما می بینید که با آغوش باز به طرف این تازه وارد حرکت می کنید و حالا با توحه به شناختی که به دست آوردید، می گویید: " خاله از دیدنتان خوشحالم." این اطلاعات در مغز قدیمی ضبط می شود تا بار دیگر که خواستید او را ببینید، او را شناسایی کنید. حال اگر به جای خاله سارا خواهر او یعنی خاله سپیده باشد. شما به جای اینکه آغوش باز کنید، دلگیر می شوید، زیرا وقتی هجده ماهه بودید یک هفته نزد او مانده اید تا مادرتان وضع حمل کند. برای متقاعد سازی شما گفته می شود مامان به بیمارستان می رود تا یک خواهر یا برادر کوچک برایت بیاورد. برای شما کلمات بیمارستان، برادر و خواهرمفهومی ندارد، اما مامان و خدا حافظی برایتان با معنی است. هر بار این دو کلمه را می شنیدید، مشوش می شدید و انگشت را می مکیدید. هفته های بعد مادرتان شما را دوباره نزد او گذاشت تا به سر کار برود. شما به هراس افتادید هر چند خاله مهربان بود، اما شما احساس تنهایی کردید. لذا بعدها وقتی او را دیدید دچار تشویش شدید. این داستان نشان می دهد مغز قدیمی برداشتی از زمان خطی ندارد. امروز، فردا و دیروز وجود خارجی ندارد.
ما دنبال کسی می گردیم که از ویژگیهای غالب کسانی که ما را بزرگ کردند برخوردار باشند. مغز قدیمی ما سعی دارد که دوران کودکی ما را باز آفرینی کند، زیرا می خواهد جراحات کودکی ما را باز سازی کند.علت اینکه ما عاشق می شویم آنست که مغز قدیمی شریک زندگی مان را با پدر و مادرمان اشتباه می گیرد. مغز قدیمی به این باور رسید که سر انجام توانسته داوطلب ایده آلی پیدا کند تا آسیب های روانی و احساسی و عاطفی مربوط به دوران کودکی ما را ترمیم کند.
و اما بخش سوم کورتکس مغز است. این یک بافت پر حجمی است که دو بخش درونی را احاطه کرده این بخش از مغز جایگاه وظایف " شناختی مغز" است. به این بخش از مغز " مغز جدید " گفته می شود.این مغز خود آگاه، گوش به زنگ و با فعالیت های روزانه شما در تماس است.این بخش از شماست که تصمیم گیری می کند، می اندیشد، مشاهده و ملاحظه می کند و ایده ها را صورت خارجی می بخشد، اطلاعات را سازماندهی می کند و ایده ها را صورت خارجی می بخشد. این مغر منطقی است و سعی دارد برای هر علتی یک معلول پیدا کند.این مغز می تواند تا اندازه ای واکنش های غریزی مغز قدیمی را تعدیل کند."
مغز قدیمی و جدید که در زمینه های مختلف با هم تفاوتهای کلی دارند پیوسته در حال تبادل اطلاعات هستند. این تبادل اطلاعات به شکل زیر صورت می گیرد. فرض کنید تنها در خانه هستید و ناگهان شخص الف از راه می رسد و مغز جدید خود به خود تصویری از این فرد را می گیرد و آن را به منظور بررسی به مغز قدیمی می فرستد. مغز قدیمی تصویر را می گیرد و آن را با تصاویری که قبلا ًذخیره کرده مقایسه می کند. بلافاصله ملاحظه اول انجام می شود:" این شخص غریبه نیست." ظاهراً قبلاً او را دیده است.یک هزارم ثانیه بعد ملاحظه دومی صورت خارجی پیدا می کند: خطری از این فرد متوجه شما نیست."بعد ملاحظه سومی صورت می پذیرد :"لحظات لذت بخشی را با این شخص پشت سر گذاشته" این برداشت تولید می شود که شخص الف متوجه، مراقب و مهربان است. پس از رسیدن به این نتیجه گیری دستگاه لیمبیک پیامی روشن وشفاف برای مغز خزنده می فرستد. و شما می بینید که با آغوش باز به طرف این تازه وارد حرکت می کنید و حالا با توجه به شناختی که به دست آوردید، می گویید: " خاله از دیدنتان خوشحالم." این اطلاعات در مغز قدیمی ضبط می شود تا بار دیگر که خواستید اورا ببینید، او را شناسایی کنید. حال اگر به جای خاله سارا خواهر او یعنی خاله سپیده باشد. شما به جای اینکه آغوش باز کنید، دلگیر می شوید، زیرا وقتی هجده ماهه بودید یک هفته نزد او مانده اید تا مادرتان وضع حمل کند. برای متقاعد سازی شما گفته می شود مامان به بیمارستان می رود تا یک خواهر یا برادر کوچک برایت بیاورد. برای شما کلمات بیمارستان، برادر و خواهرمفهومی ندارد، اما مامان و خدا حافظی برایتان با معنی است. هر بار این دو کلمه را می شنیدید، مشوش می شدید و انگشت را می مکیدید. هفته های بعد مادر تان شما را دوباره نزد او گذاشت تا به سر کار برود. شما به هراس افتادید هر چند خاله مهربان بود اما شما احساس تنهایی کردید. لذا بعدها وقتی او را دیدید دچار تشویش شدید.این داستان نشان می دهد مغز قدیمی برداشتی از زمان خطی ندارد. امروز، فردا و دیروز وجود خارجی ندارد.
ما دنبال کسی می گردیم که از ویژگیهای غالب کسانی که ما را بزرگ کردند برخوردار باشند. مغز قدیمی ما سعی دارد که دوران کودکی ما را باز آفرینی کند، زیرا می خواهد جراحات کودکی ما را باز سازی کند.علت اینکه ما عاشق می شویم آنست که مغز قدیمی شریک زندگی مان را با پدر و مادرمان اشتباه می گیرد. مغز قدیمی به این باور رسید که سر انجام توانسته داوطلب ایده آلی پیدا کند تا آسیب های روانی و احساسی و عاطفی مربوط به دوران کودکی ما را ترمیم کند.
را قالب جايگزين‌هاي خانواده در عصر مدرنيته پاسخ می دهم.
در حال حاضر جایگزین شدن خانواده مدرنیته به شرح ذیل است.
1. خانواده تك والدي (one parent)
خانواده تك والدي از دهة 1960 در مغرب زمين رواج روزافزون يافته است بطوري كه در اين شكل از خانواده‌ها، فرزندان تنها با يكي از والدين خود و در اكثر موارد با مادر (90 درصد در فرانسه 92 درصد در دانمارك) زندگي مي‌كنند.
ناگفته نماند كه بسياري از اين گونه خانواده‌ها، متشكل از مادر و فرزندي است كه نتيجه روابط نامشروع مي‌باشد. روزنامه نيوزويك در گزارشي مي‌نويسد كه 57 درصد از كودكان نامشروع سفيد پوست در ايالات متحده با مادران خود خانواده‌اي تك والدي را تشكيل مي‌دهند.(News week Goot. P 82)
محققان اجتماعي علت اصلي ظهور و گسترش خانواده‌هاي تك والدي را فردگرايي، شادمانه زيستن و ساده سازي تشريفات طلاق در اين گونه كشورها دانسته‌اند.
آمار كشورهاي اروپايي نشان مي‌دهد كه بيش از 20 درصد جمعيت اين كشورها در دهه پاياني قرن بيستم در «خانواده‌هاي تك والدي» مي‌زيسته‌اند.
2. تك همسري پياپي (Serial, Monogamy)
تك همسري پياپي به معناي ازدواجهاي مكرر يك فرد در پي طلاق‌هاي مكرر است. علت اين نوع خانواده را نيز بايد در روابط آزاد زن و مرد و شادمانه زيستن و آسان‌‌سازي طلاق دانست.
3. خانواده كمون (communty family)
در قرن نوزدهم متفكران متعددي اين موضوع را مطرح كردند كه شكل‌هاي اشتراكي زندگي بايد جايگزين نمونه‌هاي سنتي خانواده شوند. برخي از اين ايده‌ها، اگر چه فرصت بروز پيدا كرد و به مرحله عمل رسيد ولي به علت ناسازگاري با ماهيت و هويت انساني و نيز بازي با عواطف والدين و فرزندان بزودي از جوامع بشري رخت بربست.
4. زندگي مشترك بدون ازدواج (cohabitation)
در اين نوع از خانواده‌ها زوجي بدون آنكه ازدواج كرده باشند با هم زندگي مي‌كنند و رابطه جنسي دارند. به گفته آنتوني گيدنز، اين نوع خانواده‌ها در اكثر كشورهاي غربي با سرعت فزاينده‌اي در حال گسترش است و به صورت هنجار درآمده است.
خانم آندره ميشل در گزارش يونسكو اعلام مي‌كند كه شمار فزاينده‌اي از مردان و زنان در بيرون از مدار ازدواج قراردادي زندگي مشتركي دارند. در سراسر اروپا افزايش شمار وصلت‌هاي غيررسمي، كاهش در ميزان ازدواج را ترسيم مي‌كند. تنها در فرانسه كه دراین زمينه بسيار عقب‌تر از كشورهاي اسكانديناوي است ده درصد از زوجها (حدود يك ميليون زوج) در دايره وصلت‌هاي آزاد با هم زندگي مي‌كنند. اين نسبت ميان زوجهاي جواني كه در پاريس و حول و حوش آن زندگي مي‌كنند ولي مرد در ميان آنها كمتر از 25 سال است تا 50 درصد بالا مي‌رود.
در نروژ و دانمارك و سوئد از هر 10 زوج 3 تا 4 زوج زندگي مشترك خارج از ازدواج دارند. اين نرخ در سوئيس، انگلستان و هلند بين 1 تا 2 درصد و در ايتاليا، اسپانيا و ايرلند و ساير كشورهاي كاتوليك كمتر است. در انگلستان در دهه‌هاي پاياني قرن بيستم تعداد مردان و زنان ازدواج نكرده كه خانه مشتركي تشكيل داده بودند تقريباً 300 درصد افزايش يافت. (Cf. Michel: 1995, Giddson)
5. مجرد ماندن
«تجرد» نيز يكي از گزينه‌هايي است كه جايگزين خانواده در غرب شده است مطالعات نشان مي‌دهد كه در فرانسه 27 درصد مردان 30 تا 40 ساله و 26 درصد زناني كه در همان گروه سني قرار دارند تنها زندگي مي‌كنند. در امريكا اين درصد بين دهه 60 و 90 از 21 درصد به 28 درصد افزايش يافته است.
محقق «استين» نشان داده: تجرد از نظر تجربيات جنسي تنوع بيشتري را فراهم مي‌سازد و مشكلات و مسئوليتهاي اقتصادي كمتري دارد و به طور كلي از آزادي و استقلال بيشتري برخوردارند.
(R.T. Schane Fer, 1989)
از آمار فوق می توان نتیجه گرفت این روابط قطعاً روند شکل گیری خانواده را به شدت تحت تأثیر قرار خواهد داد. زیرا کشور ما با توجه به باورهای فرهنگی شرایط خاصی را نسبت به سایر کشورها دارد.
در ارتباط دوستی با غیر همجنس سه اشکال عمده وجود دارد که عبارتند از:الف- تعهد ب- قرار داد اجتماعی 3- نظارت اجتماعی. در این دوستی ها هیچگونه تعهدی بین دو نفر وجود ندارد . دو نفر به دلیل نبود تعهد به طور مداوم ترس بی وفایی از طرف مقابل دارد. هر یک نگرانی هایی از این قبیل دارند که آیا فرد مقابل به او وفادار خواهد ماند؟ آیا خانواده او را به عنوان یک فرد تازه وارد خواهد پذیرفت ؟ آیا خانواده او مرا خواهد پذیرفت؟ این قبیل نگرانی ها نگرانی های به جایی است که همگی ناشی از فقدان تعهد در این روابط است .
. بدن آدمی از شصت تریلیون سلول تشکیل شده است. از سوی دیگر بیش از 70% بدن آدمی از آب تشکیل شده است. پس بخش اعظم بدن آدمی آب است که خاصیت دریافت انرژی مثبت و منفی را داراست. در تحقیقات پرفسور ماسارو ایموتو مشخص شده است، آب در برابر گونه ای انرژی نا محسوس که هدو نامیده می شود، حساس است. این نوع انرژی روی کیفیت آب وشکل آن که به تشکیل بلور منجر می شود، تأثیر می گذارد.هدو تمام" انرژی های نا محسوس موجود در کائنات" است.تمام اشیای موجود در عالم، ارتعاشات یا هدو دارند. این هدو اغلب یا مثبت است و یا منفی. این هدو به راحتی قابل انتقال به سایر اشیأ از جمله آب است. زمانی که انتقال هدو به آب توسط این محقق ژاپنی ثابت شده، انتقال آن به انسان به نحو اولی قطعی خواهد بود. زیرا انسان علاوه بر نیروهای بیرونی دارای احساسات با خاصیت گیرندگی است. به عبارت دیگر انسان موجودی کنش گر است که به مسائل واکنش متناسب نشان می دهد. او در تحقیقا ت خود نشان داده وقتی کلمات خاصی روی شیشه آب نوشته می شود، بلور های آب تغییر شکل می دهند. فرضاً وقتی کلمه " تو احمقی " بر روی شیشه آب نوشته می شود، ناقل هدوی ویژه ی خود است که آب آن را جذب می کند و بعد از یخ زدن، آن را به صورت بلورهایی معیوب آشکار می کند. از سوی دیگر، وقتی آب در معرض افکار مثبت است، صد در صد از خود واکنش نشان می دهد. ذهن و جسم ما بسته به اینکه با چه ارتعاشی طنین افکن می شویم، تحت تأثیر قرار می گیرد. در روابط انسانی، دختر و پسری که عاشق یکدیگرند، وقتی یکدیگر را ملاقات می کنند، هدوی آنان با هم همنوا می شود وطنین رخ می دهد. تا زمانی که هدوی آنان کاملاً تحت تأثیر عواملی نظیر بی وفایی و خیانت قرار نگیرد، رابطه شان ادامه خواهد داشت. از سویی دیگر اگر در هدوی یکی از طرفین خلل بوجود آید،( مثلاً طرز رفتار، گفتار و عاداتی که زمانی مورد قبول بود) ممکن است ناگهان برای طرف مقابل غیر قابل تحمل شود و رابطه شان به جدایی بیانجامد. در رابطه دوستی خوب توجه نمایید هر یک از طرفین از دیگری خواسته هایی دارد که مایل است فرد مقابل به آن جامع عمل بپوشاند این خواسته ها بعضاً غریزی وطبیعی است مثلاًً طرفین از یکدیگر می خواهند مانند یک رابطه رسمی زناشویی به خواسته ها اعم از جنسی وغیر آن برسند، در حالیکه روح حاکم بر این روابط با آنچه در رابطه زناشویی تعریف شده است متفاوت است. این موضوع باعث تعارض در رابطه می شود و فرد دو راه در پیش رو دارد یا معامله ای نظیر ازدواج داشته باشد یا مانند رابطه دوستی رفتار شود. رفتار بر اساس رابطه زناشویی مشکلات عدیده ای را به دنبال دارد نظیر آنچه سالها در دنیای غرب تجربه شد. یا بر خلاف خواسته های فرد مقابل رفتار کند این موضوع هدو منفی ایجاد می کند. گرد هم آمدن هدو منفی رابطه را به فرونشانی می کشاند. به عنوان مثال مردان در اغلب موارد رابطه را با هدف سکس آغاز می کنند، حال آنکه زنان با اهداف عاطفی این روابط را بنیان می نهند. این دو خواسته متعارض به مرور امواج منفی تولید نموده که منجر به فرونشانی رابطه می گردد.
طبق تحقیقات ایشان هر موسیقی می تواند هدوی خاصی اعم از مثبت و منفی را در فرد ایجاد کند. این هدوی موسیقی در افراد می تواند تأثیراتی از جمله غم، شادی، خشم، نگرانی، تنش، فشار روحی و امثالهم ایجاد کند. فرد با گوش کردن به موسیقی دچار یکی از حالات روانی که ذکر آن گذشت می شود. نگرانی غالباً به صورت مشکلات اعصاب گردن بروز می کند. فرضاً فرد به موسیقی گوش می دهد که در آن از جدایی، بی وفایی و خیانت طرف مقابل گفته می شود، او با همانند سازی خویش دچار ناراحتی های روحی از جمله نگرانی می شود. بی قراری باعث ایجاد مشکل در سیستم عصبی و پاراسمپاتیک می شود. پس از نگرانی فرد بی قرار می شود زیرا خود را در فرونشانی رابطه می بیند، پس از بی قراری او دچار ترس بیش از حد می شود که عواقب آن تأثیرات منفی روی کلیه هاست. اضطراب معده را دچار مشکل می کند. در موسیقی ها نیز به انحأ مختلف دعوت به این روابط است در عین حال ترس از بی وفایی و جدایی در این نوع موسیقی ها القأ می گردد.
او می گوید وقتی یک بطری آب را بین دو بلند گو قرار دهید و موسیقی را با صدای متوسط پخش کنید و پس از اتمام موسیقی به ته بطری ضربه بزنید تا ارتعاش ایجاد کند سپس بطری را یک شب کنار بگذارید وقبل از آنکه آن را در فریزر قرار دهید، یکبارآهسته تکان دهید. بلورهای آب بسته به موسیقی دریافت نموده، واکنش نشان می دهد. اگر موسیقی از نوع مثبت باشد خواص شفا دهندگی دارد. اگر از موسیقی نوع راک باشد بلورهای آب حالات نامنظم ونازیبایی از خود نشان می دهد و مآلاً در جسم و روح هم تأثیرات مخرب می گذارد. به محتوای برخی از موسیقی ها خوب توجه کنید. آنقدر با ظرافت خاصی فرد را به عشق رمانتیک دعوت می کند که فرد نیز به خوبی در نمی یابد، چرا با شنیدن یک قطعه موسیقی حال روانیش به شدت تغییر نموده و بسوی جنس مخالف کششش پیدا می کند. فرضاً اگر دعوت به سوی محبوب باشد بدون توجه به اینکه آیا این فرد می تواند برای ازدواج و حتی دوستی مناسب باشد، بطور نا خودآگاه به سمت او کشش پیدا می کند. به خوبی بیاد دارم یک دختر 17 ساله عاشق استاد موسیقی اش شده بود که سی وپنج سال داشت علا رقم مخالفت خانواده با او ازدواج کرد، اما پس از اینکه صاحب دو فرزند شد طلاق گرفت او می گفت بعد ازدواج فهمیدم تنها نقطه اشتراک ما موسیقی بود که این موضوع نیز بعد از چند وقت دیگر برایم رنگ و بویی نداشت. به موسیقی های که جوانان گوش می کنند توجه کنید. اکثریت آنان به موسیقی با مضامین عشقی گوش می دهند که گاه تأثیرات آن اجتناب نا پذیر است.
این محقق برای تآثیر تلفن همراه، تلویزیون، کامپیوتر در افراد به تحقیق پرداخت. او شیشه ای را که حاوی آب مقطر بود برای مدتی در کنار این وسایل قرار داد بعد بلورهای آب را بررسی کرد، او متوجه شد، بلورهای آب بسیار بد فرم شده است. حال به این موضوع توجه کنید که عشاق ساعات زیادی با شرایط تشدید عشق مواجه هستند. هدو عشق از طرق مختلف به آنان می رسد. آنان در کامپیوتر پیامهایی را از دوستان دریافت می کنند که به نوعی با عشقشان در تماس است. میزان استفاده ازاینترنت و اتاقهای چت روند رو به گسترشی دارد، بطوری که ورود مردان و زنان در اتاقهای چت به عنوان " زندگی دوم" مطرح است که زندگی اول را به مخاطره انداخته است. طبیعی است که زندگی دوم (اتاقهای چت) میزان زیادی از انرژی و وقت گفتگو را به خود اختصاص می دهد. و یا گفتگو با تلفن همراه که گاه ساعتها ادامه دارد، هدوی عشق را بر می انگیزد. وی معتقد است اگر کلمات مثبت و محبت آمیز در تلفن همراه مبادله شود امواج بد الکتر مغناطیسی از بین می رود. اگر از تلفن همراه برای جدایی و دعواها استفاده کنید امواج الکتر مغناطیسی تأثیرات منفی بیشتری دارد. در چنین شرایطی سعی کنید از گفتگوی رو در رو استفاده کنید. حال اگر خوب نگریسته شود، برخی از دوستی ها از طریق مکالمات تلفنی ایجاد می شود و اینگونه مکالمات برای فرد بسیارخوشایند است، زیرا همانطور که این پژوهش نشان می دهد تأثیرات مخرب الکترمغناطیسی کاهش یافته و به دلیل رد وبدل شدن واژهای محبت و دوستی احساس بسیار خوبی بوجود می آید. در موارد مشاوره ای زیادی شاهد آن بوده ایم که با یک مزاحمت به ظاهر از روی تفنن برای افراد متأهل، زمینه دوستی های عمیق بوجود آمده و زمینه فرو پاشی رابطه زناشویی گردیده است. خوب بیاد دارم که یکی از مراجعین می گفت یک بار متوجه شدم یک تماس ناموفق در گوشی ام ثبت شده است. کنجکاو شدم با آن شماره تماس گرفتم اما کسی پاسخ نداد. پاسخ ندادن او مرا بیشتر تحریک کرد دقیقا سه روز متوالی تماس گرفتم روز سوم فرد مورد نظر تسلیم شد و جواب تلفنم را داد. صدای یک دختر جوان بود، وقتی صدای او را شنیدم گویا خداوند تمام آرزوهایم را پاسخ مثبت داده بود. ندیده نه یک دل بلکه صد دل عاشق او شدم. او تمایلی به ادامه رابطه با من نداشت، اما سماجت های وحشتناک من باعث شد جواب مرا بدهد متوجه شدم دانش آموز پیش دانشگاهی است و از قرار معلوم بسیار درس خوان است و خود را برای پزشکی آماده می کرد. بعداز سماجت های من دوستی ما شروع شد یکی دو بار او را دیدم. با وجودی که احساس کردم زیبایی خاصی ندارد اما عاشقانه در حد پرستش او را دوست داشتم، اما او از آنجائیکه به قول خودش اهل این کارها نبود در یک پیام کوتاه از من خواست دوستی را ادامه ندهیم دیدن این پیام مانند پتکی محکم در سرم بود. هر چه تلفن زدم تلفنش را روزهای متوالی خاموش کرده بود. تصمیم خودش را گرفته بود.در جلسه مشاوره می گفت من اجازه نمی دهم دست کسی به او برسد.لذا قصد داشت روی او اسید بپاشد تا اگر با او نخواسته باشد ازدواج کند، بعد از آن با دیگری نیزنتواند باشد. آنچه در این رابطه قابل تحلیل است، آشنایی از طریق تلفن همراه است. وقتی به او گفتم تو که نمی دانستی او چه کسی است، پس چرا با این سماجت پی گیر بودی؟ گفت خودم هم نمی دانم چرا اما می دانم یک محرک درونی بود. زمانی که رابطه او با پدر و مادر بررسی شد سالها بود که با آنها حرف نزده بود و اگر هم حرف زده بود جز دعوا چیزی نبوده. آری او دنبال محبت و توجه می گشت و این وسیله او را به مقصود رسانده بود.
در یک مورد دیگر یکی از مراجعین می گفت یک بار یک
منیره کردلو مسئول مرکز مشاوره صبا تمام سعی خود را برای برخورداری شما از مشاوران و روانشناسان مجرب نموده و آماده عقد قرارداد با مدارس دوایر دولتی و غیر دولتی می باشد.
:: موضوعات مرتبط:
گوناگون ,
,
:: برچسب‌ها:
گوناگون ,
:: بازدید از این مطلب : 327
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
عضو شوید
عضویت سریع
آمار
وب سایت:
آمار مطالب
آمار بازدید
