به وبلاگ مرکز مشاوره صبا خوش آمدید . این وبلاگ با هدف بالابردن فرهنگ رواشناسی دایر گردید. درمرکز مشاوره صبا خدمات روانشناختی همچون مشاوره فردی و روان درمانی، مشاوره ازدواج و خانواده، مشاوره کودک ونوجوان و درمان اختلالات افسردگی و اضطراب، درمان اختلالات جنسی به مراجعین محترم ارائه می گردد.
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
می گفت: خانواده ام با بی محبتی ها باعث شد من به اعتیاد بیافتم.
اگر من در این خانواده بزرگ نمی شدم، به اعتیاد نمی کشیدم.
گفتم: یعنی اگر در خانواده دیگری بودی و محبت دریافت می کردی، بدام اعتیاد نمی افتادی؟
گفت: همین طوره گفتم: در خانواده شما چند نفر اعتیاد دارند؟ گفت: فقط من.
گفتم: چند خواهر و برادر هستید؟ گفت: شش خواهر و برادر.
گفتم: آنها از محبت کافی برخوردار بودند؟ گفت: نه والدینم بلد نیستند محبت کنند.
گفتم: پس محیط آری از محبت در خانواده شما بوده. گفت: همیطوره.
گفتم: اما فقط تو به این شیوه عمل کردی. این چه معنایی دارد؟ گفت: من اعتیاد را انتخاب کردم. گفتم: و چه کسی مسئول این انتخاب بود؟
مرکز مشاوره صبا با برخورداری از تخصص و تعهد مرکز امنی برای خانواده شماست. منتظر حضور سبزتان هستیم
77150380 :: موضوعات مرتبط:
تجارب مشاوره ای , ,
:: برچسبها:
تجارب مشاوره ای ,
:: بازدید از این مطلب : 455
چرا پسرم در بیست و دو سالگی باید طعم مرگ را بچشد؟؟
گفتم: الان چه مدته پسرت تصادف کرده ؟
گفت: هشت ماهه اما زندگیم فلج شده
گفتم: آیا اندیشه ات در مورد مرگ و خدا درسته؟
گفت: خدا چه سر لجی با من داشت به جای پسر من نمی شد
پسر فلانی را بگیرد او سه پسر دیگر دارد اما من فقط همین یک پسر را داشتم!!
گفتم: چه احساسی از مرگ پسرت داری؟
گفت: از مرگ او عصبانی هستم. او موجب ...
گفتم: دوره سوگواری چند ماه است و فرد باید این دوره را بگذراند اما تفکرا ت
و باورهای غیر منطقی و احساسات حل نشده آنرا طولانی تر می کند
مرکز مشاوره صبا با برخورداری از تخصص و تعهد مرکز امنی برای خانواده شماست. منتظر حضور سبزتان هستیم
77150380 :: موضوعات مرتبط:
تجارب مشاوره ای , ,
:: برچسبها:
تجارب مشاوره ای ,
:: بازدید از این مطلب : 417
بیآیم با خودمون و دیگران صادق باشیم تا دیگران عمری احساس تنفر با ما را تجربه نکنند
مرکز مشاوره صبا با برخورداری از تخصص و تعهد مرکز امنی برای خانواده شماست. منتظر حضور سبزتان هستیم
77150380 :: موضوعات مرتبط:
تجارب مشاوره ای , ,
:: برچسبها:
تجارب مشاوره ای ,
:: بازدید از این مطلب : 418
تو جهنم ببرند اما می بینند برگشته و با یک دید امیدوارانه نگاه می کنه
گفتند چرا نمی روی؟آن فرد در جواب گفته باشه: آخه من خیلی امید داشتم
می گفت: اصلاً این موضوع احمقانه است که با یک امید فرد رو به بهشت ببرند.
گفتم: ما دنباله شخصیت اینجا رو آن طرف داریم.
آدم بدبین آن طرف بدبین است.
آدم خوش بین آن طرف خوش بین است.
پس ما ادامه شخصیت رو آن طرف داریم
لذا امیدواری این آدم مسخره نبوده بلکه حقیقتی ملموس است.
مرکز مشاوره صبا با برخورداری از تخصص و تعهد مرکز امنی برای خانواده شماست. منتظر حضور سبزتان هستیم
77150380 :: موضوعات مرتبط:
تجارب مشاوره ای , ,
:: برچسبها:
تجارب مشاوره ای ,
:: بازدید از این مطلب : 273
مرکز مشاوره صبا با برخورداری از تخصص و تعهد مرکز امنی برای خانواده شماست. منتظر حضور سبزتان هستیم
77150380 :: موضوعات مرتبط:
تجارب مشاوره ای , ,
:: برچسبها:
تجارب مشاوره ای ,
:: بازدید از این مطلب : 302
می گفت: اصلاً دوست ندارم رابطه من با دختری که قرار است ازدواج کنم
گفتم: از چه نظر ؟
گفت: پدرم خیلی سختگیر بود من نمی خواهم مثل او باشم
گفتم: آیا تو سختگیر نیستی؟
گفت: نمی دونم
وفتی بررسی کردیم دید کپی برابر اصل است با این تفاوت که
او نسبت به رفتارش آگاهی ندارد
اما پدر نسبت به رفتارش آگاهی دارد
مرکز مشاوره صبا با برخورداری از تخصص و تعهد مرکز امنی برای خانواده شماست. منتظر حضور سبزتان هستیم
77150380 :: موضوعات مرتبط:
تجارب مشاوره ای , ,
:: برچسبها:
تجارب مشاوره ای ,
:: بازدید از این مطلب : 290
به او گفتم توی آینه خودت را ببین و به خودت نگاه کن
گفت: چقدر کارهای سخت از آدم می خواهید!
بالاخره نگاه کرد.
گفت: احساس می کنم نمی شناسمش
باهاش غریبه ام
باهاش ارتباط برقرار نمی کنم.
سپس پس از سکوت طولانی شروع به نقدش کرد
راستی شما چقدر با خودتان آشتی هستید؟
از کی به خودتون سر نزدید؟
با خودتون چه معامله ای می کنید؟
یک کمی هم از خودتون خبر بگیرید
بد نیست در خونه خودتون را هم بزنید
بگیر مهمون داری
مرکز مشاوره صبا با برخورداری از تخصص و تعهد مرکز امنی برای خانواده شماست. منتظر حضور سبزتان هستیم
77150380 :: موضوعات مرتبط:
تجارب مشاوره ای , ,
:: برچسبها:
تجارب مشاوره ای ,
:: بازدید از این مطلب : 261
می گفت: همه چیز از دو ماه پیش شروع شد وقتی برای کار اداری به محل کار ما آمد
و کم کم اظهار علاقه کرد
من با بازداری شدید از او خواستم رابطه ما فقط کاریست.
اما دست بردار نبود می گفت قصد ازدواج دارد و همسر اولش را به تازگی طلاق
داده و قصد ازدواج دارد و نه مزاحمت.
گفتم: در مورد همسر اولش چه می دانی
گفت: همسر اولش 15 سال از او بزرگتر بوده
گفتم: تو چند سال بزرگتری؟
گفت؟هیجده سال
وقتی با خودم کنار آمدم و اعلام آمادگی برای ازدواج کردم، به شدت وابسته شدم
پس از اینکه جواب مرا شنید بیکباره مرا ترک کرد و الان از نظر روانی به هم ریخته ام
گفتم: تو چه رابطه ای بین این سه مقوله می بینی تفاوت بیش از 15 سال در دو گیس و ترک نا بهنگام؟
در حالیکه می گریست گفت: نمی دانم اما تصور می کنم سبک زندگی ا ست.
گفتم: بله او کمشده ناخودآگاه دارد که مانند سرابی است که هر لحظه تصور می کند
این فرد همان است
اما وقتی دست می یابد می فهمد اشتباه کرده است
مرکز مشاوره صبا با برخورداری از تخصص و تعهد مرکز امنی برای خانواده شماست. منتظر حضور سبزتان هستیم
77150380 :: موضوعات مرتبط:
تجارب مشاوره ای , ,
:: برچسبها:
تجارب مشاوره ای ,
:: بازدید از این مطلب : 285
گفتم: دوربین دارد اما همانطور که می بینی دوربین در انظار است
و خاموش است و با اجازه مراجع روشن می شود.
ادامه دادم شما به دوربین حساسیت خاصی از نوجوانی دارید؟
گفت: آره از نوجوانی این طور بوده
گفتم: آیا تجربه خاصی داشتید؟
قدری سکوت کرد و با خجالت سرش را پایین انداخت.
من هم فرصت دادم تا راحت باشد.
گفت: همه چیزاز سوم راهنمایی لعنتی شروع شد.
وقتی که آن پسره نامرد قصد سؤاستفاده از من داشت.
گفتم: این تجربه چند بار تکرار شد؟
گفت: فقط یک بار اما من از آن سال تاکنون که 29 ساله هستم
روی خوش ندیدم. مداوم خود را سرزنش می کنم که چرا اجازه دادم
چنین اتفاقی بیافتد.
گفتم: به متعاقب آن چه شد؟
گفت: اعتماد به نفس ندارم، اضطراب و افسردگی شدید دارم
به دیگران بدبین هستم دچار ناراحتی معده هستم/
گفتم: معمولاً به خودت چه می گویی؟
گفت: می گویم تو مثل دختر ها هستی که اجازه دادی از تو سؤاستفاده شود.
گفتم: نتیجه این خود گویی درونی چه شد؟
گفت: خودم را دوست ندارم از خودم متنفرم
گفتم: چند ساله به این سبک عمل می کنی؟
گفت: 15 سال
گفتم: قرار است چند 15 سال دیگر ادامه پیدا کند؟
گفت: تا حالا هم بزور زنده مانده ام.
مرکز مشاوره صبا با برخورداری از تخصص و تعهد مرکز امنی برای خانواده شماست. منتظر حضور سبزتان هستیم
77150380 :: موضوعات مرتبط:
تجارب مشاوره ای , ,
:: برچسبها:
تجارب مشاوره ای ,
:: بازدید از این مطلب : 301
می گفت: اعتماد به نفسم پایین آمده، به مردها اعتماد ندارم
گفتم: برای اینکه اعتماد به نفس ات افزایش یابد چه کردی؟
برای اینکه به مردها اعتماد کنی چه کردی؟
گفت: از همسرم جدا شدم زیرا هر دو قبل از جدایی خیانت کردیم
من با دوست او آشنا شدم
دو سه سال با او بودم
اما حرفمان شد از هم جدا شدیم
گفتم: بعد
گفت: بعدش با یک پسر دیگری دوست شدم بعد از شش ماه از او هم جدا شدم
بعد از آن با یک پسر مجرد دوست شدم که از خودم 8 سال بزرگتره
قصد ازدواج با یکدیگر را نداریم
ادامه داد: فکر نکنید خدای نکرده من آدم هرزه ای هستم
من فقط سختگیرم
گفتم: به نظرت رفتارت تشدید گننده اعتماد به نفس و اعتماد به دیگران است؟
گفت: منظورتون رو نمی فهمم؟
گفتم: آیا سبک زندگی ات تو را به سمت خواسته هایت(اعتماد به نفس و اعتماد به دیگران)
می برد یا برخلاف آن
سرش را پایین انداخت و شروع به توجیه کرد
گفتم: به نظرت با سبکی که داری به اعتماد نفس دست می یابی؟
مرکز مشاوره صبا با برخورداری از تخصص و تعهد مرکز امنی برای خانواده شماست. منتظر حضور سبزتان هستیم
77150380 :: موضوعات مرتبط:
تجارب مشاوره ای , ,
:: برچسبها:
تجارب مشاوره ای ,
:: بازدید از این مطلب : 294
صاحب دختر شده به بیمارستان نمی آید چون دختر دوست نداشته.
بعد از آن وقتی تعداد بچه ها را در محفلی می گفت :
معمولاً به می گفت سه تا بچه دارم. اوایل می گفتم شاید حواسش نیست.
اما بعدها فهمیدم مرا به عنوان فرزندش قبول ندارد.
وقتی والدین فرزند خود را نمی پذیرند چه اتفاقی می افتد؟
مرکز مشاوره صبا با برخورداری از تخصص و تعهد مرکز امنی برای خانواده شماست. منتظر حضور سبزتان هستیم
77150380 :: موضوعات مرتبط:
تجارب مشاوره ای , ,
:: برچسبها:
تجارب مشاوره ای ,
:: بازدید از این مطلب : 366
هر روز عصبی تر از روز دیگر. وجودش پر از خشم و ترس بود. فرزند اول است و 22 ساله یکی دوساله که ازدواج کرده و همسرش مردی آرام و خوش خلق است. حدوداً دو و نیم ساله که برادر پانزده ساله اش را از دست داده و غم از دست دادن او و موضوعات فردیش از او آدمی رنجور و مضطرب ساخته است. هفته ای دو بار دچار حملات اضطرابی شدید و از جمله ترس از مرگ می شود و بطور اورژانس در درمانگاه بستری می شود.
همه مستأصل شده اند نمی دانند برای این عروس جوان چکار کنند.
وقتی برای درمان مشاوره ای آمد و موضوع را درمیان گذاشت حال و روز خوبی نداشت، اما یک سؤال جدی داشت و آنکه آیا موضوع او در حیطه موضوعات روانشناختی است یا نه؟ وقتی موجه شد موضوع او بیماری روان تنی است و نیاز به درمان روان شناختی دارد ، در چشمان بی فروغش برق امید دیده می شد.
به نظر شما مشکلات او چه بود منتظر رأی شما هستم.
منیره کردلو
مرکز مشاوره صبا با برخورداری از تخصص و تعهد مرکز امنی برای خانواده شماست. منتظر حضور سبزتان هستیم
77150380 :: موضوعات مرتبط:
تجارب مشاوره ای , ,
:: برچسبها:
تجارب مشاوره ای ,
:: بازدید از این مطلب : 308
هر روز عصبی تر از روز دیگر. وجودش پر از خشم و ترس بود. فرزند اول است و 22 ساله ،یکی دوساله که ازدواج کرده و همسرش مردی آرام و خوش خلق است. حدوداً دو و نیم ساله که برادر پانزده ساله اش را از دست داده و غم از دست دادن او و موضوعات فردیش از او آدمی رنجور و مضطرب ساخته است. هفته ای دو بار دچار حملات اضطرابی شدید و از جمله ترس از مرگ می شود و بطور اورژانس در درمانگاه بستری می شود.
همه مستأصل شده اند نمی دانند برای این عروس جوان چکار کنند.
وقتی برای درمان مشاوره ای آمد و موضوع را درمیان گذاشت حال و روز خوبی نداشت، اما یک سؤال جدی داشت و آنکه آیا موضوع او در حیطه موضوعات روانشناختی است یا نه؟ وقتی موجه شد موضوع او بیماری روان تنی است و نیاز به درمان روان شناختی دارد ، در چشمان بی فروغش برق امید دیده می شد.
به نظر شما مشکلات او چه بود منتظر رأی شما هستم.
منیره کردلو
مرکز مشاوره صبا با برخورداری از تخصص و تعهد مرکز امنی برای خانواده شماست. منتظر حضور سبزتان هستیم
77150380 :: موضوعات مرتبط:
تجارب مشاوره ای , ,
:: برچسبها:
تجارب مشاوره ای ,
:: بازدید از این مطلب : 333
مریم زن 38 ساله متأهل دارای یک فرزند با تحصیلات دیپلم با شکایت افسردگی مزمن که با وجود دارودرمانی تفاوتی در میزان افسردگی نداشته است مراجعه نموده است. از زندگی مشترک آنان 17 سال می گذرد و زندگی شادمانی داشته اند گرچه برخی دخالت ها از ناحیه خانواده آقا اعمال می شده است اما به هر حال مدیریت شده است. موضوع افسردگی بعد از مرگ دختر 13 ساله اش که 16 ماه پیش اتفاق افتاده است شروع می شود. او مانند مادری فرزند مرده ای بود که همین الآن خبر مرگ فرزند را شنیده است، سوگواری می نمود.
گریه های فراوان، پوشش عزادارانه عدم رسیدگی به وضعیت ظاهری از جمله عدم اصلاح صورت وعدم رسیدگی به امور منزل موجب اختلال در درس دختر دیگرش که 11 ساله می باشد شده است و به خاطر حملات قلبی که خانم دچار می شود آقا که در آژانس کار می کند از وضعیت قابل قبول شغلی برخوردار نیست و نمی تواند بطور منظم در محل کار حاضر شود. پس از گزارش گیری از وضعیت مراجع از وی خواسته شد در مورد علت بیماری فرزندش حرف بزند. او می گفت خودش را مسبب مرگ فرزندش می داند و به سختی می توانست در میان هقهقه هایش که با احساس شدید گناه همراه بود، ادامه دهد. اوگفت دخترم ساناز 5 ساله بود که متوجه شدم گاهی در راه رفتن دچار عدم تعادل می شود. با مراجعه اولیه به پزشک مشکل او شناسایی نشد. ماهها طول کشید که یکی از پزشکان متخصص تشخیص میکروسفال را داده و به مادر می گوید دیر مراجعه کرده است و اگر در سه سالگی مراجعه شده بود امکان درمان میسر بود ولی در آینده سر آنقدر بزرگ شده که موجب مرگ او می شود و در سنین نوجوانی خواهد مرد. شنیدن این خبر موجی از احساس گناه را در مادر ایجاد می کند و خود را مسئول مرگ فرزند می داند. از مادر پرسیده شد آیا در سنین سه سالگی شما متوجه مورد خاصی که غیر طبیعی باشد نشده بودید؟ مراجع جواب داد ساناز کودک بسیار سالم و شادابی بود و اگر کوچکترین موضوعی بود من متوجه می شدم. از سوی دیگر خود را شماتت می کرد که نباید در دو سالگی ساناز دوباره باردار می شده و بارداری او موجب ضربه به کودکش شده است.از سوی دیگر همسر را مقصر می دانست که چرا علی رغم بد آمدن این ازدواج در استخاره ای که شده بود او اصرار به این ازدواج می کند. و ثمره آن ازدواج بد این فرزند بیمار است. مادر از پنج سالگی تا زمان مرگ فرزند تمام دارایی خود را صرف بهبودی فرزند می نماید و بهترین متخصصان کودک در بهترین بیمارستان های تهران به خدمت گرفته می شود اما درمان با نوسانات شدید مواجه می شود. پس از اعلام همدردی با مادر و درک همدلانه از مادر پرسیده شد در چنین شرایطی چه کمکی از ما می خواهی؟ او بطور مکرر تأکید کرد که به من نگویید که مرگ ساناز را بپذیرم. چون تمام اقوام از جمله همسرم می گویند حالا این موضوع پیش آمده خوب مرگ او را بپذیر. با هر فردی که مرا به این شکل نصیحت می کند طردش می کنم و رابطه ام را با آن فرد قطع می کنم. اما با همسرم به شدت درگیر می شوم و می گویم: بپذیر یعنی توی هوای سرد بهشت زهرا زیر این همه برف به جای فرزندم چغندر خاک کرده ام. آخر دخترم خیلی سرمایی است و طاقت این سرما را ندارد. تمام موارد گفته شده فوق نیاز به کار داشت اما یادداشت شد تا در جلسات آتی کار شود و امروز سر اصل مطلب برویم.
مرکز مشاوره صبا با برخورداری از تخصص و تعهد مرکز امنی برای خانواده شماست. منتظر حضور سبزتان هستیم
77150380 :: موضوعات مرتبط:
تجارب مشاوره ای , ,
:: برچسبها:
تجارب مشاوره ای ,
:: بازدید از این مطلب : 327
به من گفت اگر قرار شد با من ازدواج کنی باید قید اقوام دورت را بزنی.
باید بدون هیچ گونه مراسمی سر زندگی برویم.
می گفت من از کار کردن زن خوشم نمی آید.
پزشکی بی پزشکی من زن خانه دار می خواهم
رفتن به آرایشگاه را هم قبول ندارد.
پرسیدم: تو چه نظری دادی؟
مرکز مشاوره صبا با برخورداری از تخصص و تعهد مرکز امنی برای خانواده شماست. منتظر حضور سبزتان هستیم
77150380 :: موضوعات مرتبط:
مشاوره قبل از ازدواج ,
تجارب مشاوره ای , ,
:: برچسبها:
تجارب مشاوره ای ,
:: بازدید از این مطلب : 442
با عصبانیت می گفت پس ما برای چه بچه ها را پیش شما فرستادیم؟
ما می خواستیم شما آنها را به نحوی آنها را منصرف کنید، اما
تازه آنها را برای ازدواج امیدوارتر کردید.
ما هزینه نکردیم که این وصلت سر بگیرد.
همسرش احساس کرد که شاید این لحن مناسب جلسه مشاوره نباشد لذا
وسط حرف همسرش پرید و گفت: آقا اجازه بده ببینیم خانم مشاور چکار کردند
مرکز مشاوره صبا با برخورداری از تخصص و تعهد مرکز امنی برای خانواده شماست. منتظر حضور سبزتان هستیم
77150380 :: موضوعات مرتبط:
تجارب مشاوره ای , ,
:: برچسبها:
تجارب مشاوره ای ,
:: بازدید از این مطلب : 318
یادتونه در مورد کیسی نوشتم که بین زمین و زمان (آسمان) گیرکرده بود؟
او می گفت از سه چهار سالگی شاهد دعواهای پدر و مادرم بودم.
خیلی تلاش می کردم بین شان آشتی برقرار کنم
اما هر بار تا امید تر می شدم.
به خودم می گفتم نو به درد هیچ چیز نمی خوری
هر چه تلاش بیشتر نا امیدی بیشتر
مرکز مشاوره صبا با برخورداری از تخصص و تعهد مرکز امنی برای خانواده شماست. منتظر حضور سبزتان هستیم
77150380 :: موضوعات مرتبط:
تجارب مشاوره ای , ,
:: برچسبها:
تجارب مشاوره ای ,
:: بازدید از این مطلب : 300
همه ما سعی میکنیم که از افراد بزرگ درس زندگی بگیریم و دوست داریم رمز و راز موفقیت آنها را بدانیم. اما فراموش میکنیم که گاهی بزرگترین درسهای زندگی از کوچکترین موجودات کنار ما گرفته میشوند.
مثلاً مورچهها را در نظر بگیرید. آیا باور میکنید که این موجودات کوچک میتوانند به ما یاد بدهند که چطور باید زندگی بهتری داشته باشیم؟
از رفتار مورچهها میتوانیم چهار درس مهم بگیریم که به ما برای داشتن زندگی بهتر کمک میکنند.
1. مورچهها هیچوقت تسلیم نمی شوند.
2. مورچهها همه تابستان به فکر زمستان هستند
.3. مورچهها همه زمستان به فکر تابستان هستند. وقتی با سرمای طاقتفرسای زمستان مواجه میشوند، همیشه به خودشان یادآور میشوند که این همیشگی نخواهد بود و بالاخره تابستان فرا میرسد. و با اولین اشعه های خورشید تابستان، مورچهها بیرون میآیند و آماده کار و تلاش و تفریح هستند. وقتی ناراحت و افسرده هستید و وقتی تصور میکنید مشکلات تمامی ندارند، خوب است که به خودتان یادآور شوید که این نیز میگذرد. اوقات خوش فرا میرسد و خیلی مهم است که همیشه رویکری مثبت به زندگی داشته باشید
4. مورچهها هرچه از توانشان برمیآید را انجام میدهند. پس:
1) عقب نکشید.
2) به فکر آینده باشید.
3) مثبتاندیش باشید.
4) تا منتهای توان خود تلاش کنید.
مرکز مشاوره صبا با برخورداری از تخصص و تعهد مرکز امنی برای خانواده شماست. منتظر حضور سبزتان هستیم
77150380 :: موضوعات مرتبط:
تجارب مشاوره ای , ,
:: بازدید از این مطلب : 331
چند سال است که دچار اضطراب شدید، توهم ، بی قراری و عدم تمرکز و فراموشی است.
درمان های متعدد از جمله طب سوزنی و روانپزشکی به او کمک خوبی کرده است
اما موضوعات همچنان باقی است.
از او خواستم یک داستان بنویسد.
نوشت یک ستاره بین زمین و زمان گیر کرده بود که چگونه می تواند اینها را به هم نزدیک کند
به نظر می رسید روابط مخرب بین والدین وجود دارد.
مرکز مشاوره صبا با برخورداری از تخصص و تعهد مرکز امنی برای خانواده شماست. منتظر حضور سبزتان هستیم
77150380 :: موضوعات مرتبط:
تجارب مشاوره ای , ,
:: برچسبها:
تجارب مشاوره ای ,
:: بازدید از این مطلب : 301
می گفت یک سال و نیمه که با او آشنا شده ام او پسری 40 ساله و من 32 ساله.
تحصیل کرده و اروپا دیده است.
می داند که من به دنبال روابط آزاد نیستم و خط قرمز هایی برای خودم دارم.
اما او مرا تهدید به ترک می کند چون روابط آزاد را نمی پذیرم.
می گفت من آدمی نیستم که وقتم را صرف آدمی کنم که مرا برای روابط آزاد بخواهد.
نمی دانم باید چکار کنم.
از سویی می گوید چون تو به خواسته های من تن نمی دهی من از رابطه خارج می شوم
و از سویی دیگر مداوم مرا چک می کند.
خدا نکند که گوشی من خاموش باشد.
غوغا به پا می کند.
تا کنون حتی یک شاخه گل یا یک دعوت به کافی شاپ نداشته اما درمقابل خیلی پر مدعی است.
جلسه بعد ادامه مشاوره را خواهید دید.
مرکز مشاوره صبا با برخورداری از تخصص و تعهد مرکز امنی برای خانواده شماست. منتظر حضور سبزتان هستیم
77150380 :: موضوعات مرتبط:
تجارب مشاوره ای , ,
:: برچسبها:
تجارب مشاوره ای ,
:: بازدید از این مطلب : 314
دوستان عزیز دوست داشتم تجارب مشاوره ای را که داشتم در اختیار شما قرار دهم تا شما بتوانید در زندگی فردی بهره بگیرید.
زوچی مراجعه کرده و بیان می دارند پس از عشق آتشین که به هم داشتند ازدواج می کنند اما بعد از دو سال زندگی مشترک به دلیل اختلافات بوجود آمده از یکدیگر جدا می شوند.
اما پس از یک سال و نیم جدایی و با رفتن آقا به خواستگاری متعدد و آمدن خواستگار برای خانم احساس می کنند هنوز به هم علاقمند هستند.
سؤالی که دارند این است با توجه به اینکه دو خانواده فامیل نزدیک هستند و از بابت این ازدواج و طلاق خیلی آسیب دیده اند آیا بازگشت به زندگی بهتر است و یا هر کس پی زندگی خود برود؟
در این راستا خانم اشتیاق بیشتری برای ادامه رابطه داشت اما آقا مردد بود.
آقا در جلسه اول برای بازگشت یک شرط داشت و آن عدم رابطه با خانواده خانم تا آخر عمر بود.
خانم این شرط را قبول کرده ولی مشاور از آنها پرسید در صورت تحقق این خواسته چه اتفاقی خواهد افتاد؟ً
آقا گفت: قبلا هم یک بار رابطه با خانواده خانم قطع شد اما منجر به افسردگی شدید خانم شد.
به آنها گفته شد شما سه راه در پیش دارید
1-ادامه جدایی و مشاوره جهت ازدواج دیگر زیرا ازدواج اول مانع ازدواج دوم شده است.
2-بدون رفع کردن موانع دوباره سرزندگی مشترک بروند که سوابق قبلی مراجع حاکی از عدم رضایت طرفینی بود.
3-بازگشت به زندگی با اصلاح (مشاوره)
آقا معتقد بود بازگشت بدون رابطه را انتخاب می کند.
در چنین شرایطی به آنها گفته شد تا جلسه بعد فکر کنند تا تصمیم گیری منطقی داشته باشند
شما چه پیشنهادی دارید؟
مرکز مشاوره صبا با برخورداری از تخصص و تعهد مرکز امنی برای خانواده شماست. منتظر حضور سبزتان هستیم
77150380 :: موضوعات مرتبط:
تجارب مشاوره ای , ,
:: برچسبها:
تجارب مشاوره ای ,
:: بازدید از این مطلب : 292
برخی از مراجعین می گویند مگر مشاور چکار می تواند انجام دهند که ما خودمان نمی توانیم انجام دهیم؟ آنان بر این باورند مشاور مگر با "حرف زدن" می توانند کسی را درمان کنند مثلاً درمان وسواس یا افسردگی یا اضطراب یا بیش فعالی کودک و نظایر آن چگونه درمان می شود؟ برخی دیگر می گویند ما خیلی بهتر از آنها حرف می زنیم پس نیاز به مشاوره نیست!
در پاسخ باید گفت: مگر یک ولیل که وکالت شما را به عهده می گیرد جز مطالعه پرونده شما و حرف زدن کار دیگری می کند! آری او شاید به ظاهر حرف بزند اما به واقع فانون را می شناسد و براساس آن از شما دفاع می کند. مشاور نیز انسان و روان او و رفتارها و احساسات آدمی را به خوبی می شناسد و بر اساس آن نه با حرف بلکه با تکنیک هایی که شاید به ظاهر حرف زدن تلقی شود درمان می کند.
یکی از باورهای نادرست از خود آنست که بگوییم هیچ کس ما را بهتر از خودمان نمی شناسد پس در نتیجه ما نیازی به مشاوره نداریم زیرا یک روانشناس ما را نمی شناسد. این باورِ غلط فرد را از تخصص و تجربه روانشناس محروم میدارد. کاش به جای آن درست فکر کنیم و آنکه روانشناس انسان را به خوبی می شناسد حتی بهتر از من زیرا ما خود حجاب خود هستیم. حُب نفس یعنی عشق و علاقه به خود در بسیاری از مواقع مانع و حجابی است برای شناخت خود. عاقلانه بیاندیشم و عمل کنیم. یکی از مراجعین که علی رغم میلش و به توصیه نامزدش آمده بود می گفت: من نیازی به مشاوره ندارم زیرا هم خودم و هم فرد مقابل را بطور کامل می شناسم پس مشاوره کار بیهوده ایست هنوز چند دقیقه نگذشته بود که متوجه شد نه خود و نه فرد مقابل را نمی شناسد.
مرکز مشاوره صبا با برخورداری از تخصص و تعهد مرکز امنی برای خانواده شماست. منتظر حضور سبزتان هستیم
77150380 :: موضوعات مرتبط:
تجارب مشاوره ای , ,
:: برچسبها:
تجارب مشاوره ای ,
:: بازدید از این مطلب : 336